محل تبلیغات شما

زندگیحاج عزت و آن ازدواج ناگهانی اش همه را در حیرت وا می گذارد و تصمیمی می گیرد کهفرزندانش : پوریا و پونه را در تنگنا قرار داده و آنان را آزار می دهد . مردان قصه برای منافعشان با چنگ و دندان می جنگندو اصلا احساس و تصمیم دیگران و حتی شریک زندگیشان هم برایشان اهمیتی نداشته وندارد و کار خود را می کنند .به نوعی مردان قصه همه شخصیتی منفی دارند و در اوج بیرحمی هیچ حقی به دیگران نمی دهند و اگرچه کارشان نادرست و راهشان اشتباه است ولیآن را بر کرسی نشانده و مخالفان خود را زیر پا له می کنند . اینها همه اش حقیقی وباور پذیر است . فرزندان گاهی قربانی تصمیماتی می شوند که والدین با تفکرات ایزولهو غلط شان می گیرند . حاج اسماعیل قصه حتی برای لحظه ای به خودش اجازه نمی دهد کهاقلا دردِ عشق دردانه اش را بفهمد و تا لحظه آخر به کشتن او می اندیشد . عزت همزنی جوان را پس از مرگ همسرش بر می گزیند و دختر و پسرش را زیر پا می گذارد وزندگی جدیدی را آغاز می کند . انگار که اصلا هیچ اتفاقی رخ نداده است ! و اماشخصیت : " حامی " . شخصیت او را بارها در جامعه ی آسیب پذیر امروز دیدهایم ، جوانی بالهوس و خوشگذران که دوست دارد همان طور مجرد باقی بماند و به بدکاری هایش ادامه دهد . به گفته خودش با اکثر دختران همکلاسی رابطه دارد و اینارتباط های نابه هنجار را خوب می داند و به وضعش هم راضی است .اما چرا نباید اولیلی بیچاره را دریابد و عشق بیکران او را باور نکند . اما او زمانی همه چیز را درمی یابد که دیر شده و بی فایده است . نویسنده در اینجا اوج پشیمانی حامی را خیلیخوب به خواننده کتاب القا می کند و از حامی آدم دیگری می سازد که از او شخصیتیکاملا متزل می سازد . او عشقی را با لیلی آغاز می کند که حتی در خواب هم فکرش رانکرده بود و دوست ندارد همه چیز تمام شود اما پس از اینکه حاجی او را کتک می زندخیلی سریع پا بر انسانیت می گذارد و لیلی بیچاره را به فراموشی می سپارد . نویسندهشخصیت حامی را به درستی پیش می برد و به ما معرفی می کند . و نمونه ی او هم درجامعه ی ما کم نیست . قصه ، لحظات زیبایی دارد که بارها می توان آنها را خواند ولذت برد . زمانی که لیلی بی صبرانه انتطار آمدن حامی را می کشد و با آمدنش شعری رازیر لب زمزمه می کند بسیار گیرا  جذاب استیا زمانی که از هم جدا می شوند باز هم با خواندن شعری از سعدی شیرازی اوج درد خودرا به خواننده می فهماند . چینش شعرها به جا و درست بوده است . مثلا در همان صفحاتآغازین ، لیلی شعری از فروغ را می خواند . همان شعر:  دیدمت وای چه دیداری ؟! با همین چن بیت شعرحرارت دل خود را منتقل می کند و مخاطب با او هم دردی می کند . اشک عشق هم با آغازیصحیح روایت می شود و هم با پایانی شگفت انگیز خاتمه می یابد . پایانی که خوانندهرا در هاله ی از غم و اندوه قرار می دهد . همه به نوعی برای لیلی قصه متاثر میگردند و دوست ندارند که اینگونه زندگی او به اتمام برسد . قلم ، قلم بسیار خوبیاست . نویسنده که یک نویسنده جوان  و امابا تجربه است با تمام وسواس اش فیلمنامه را نگاشته و به جا و به درستی از همه چیزو همه کس نهایت استفاده را نموده و اشک عشق را به یک کتاب خواندنی تبدیل می کند.نوع نگارش فیلمنامه نویسی بسیار روان و دقیق است و اصلا فرد را خسته نمی کند و همهبا آن ارتباط خوبی برقرار می کنند . امیدواریم که در آینده نزدیک آثار بعدی ایننویسنده را بخوانیم و بیشتر با نثرش آشنا شویم . نویسنده ای که از این پس نام اورا بیشتر خواهیم شنید

اشک عشق نوشته شاهین فولادوند

نقد دیگری بر کتاب اشک عشق شاهین فولادوند

معرفی نویسنده : شاهین فولادوند

هم ,کند ,لیلی ,نویسنده ,قصه ,عشق ,می کند ,و به ,را به ,کند و ,او را

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرجع مواد شیمیایی صنعتی درمان نوین زخم بستر، زخم عروقی ، زخم پای دیابتی در منزل : 09122127505 دامپزشكی تخصصی شترمرغ. دكتر محمدی نژاد قناعت پیشه کن رهایی...! ligemame هرچه می خواهد دل تنگت بگو chardarxtherme وبلاگ پیشران کنترل پــــــرتـــــــــــو سُخن