نقدی بر کتاب اشک عشق
شاید بتوان نقد این کتاب را این گونه آغاز نمود :
فیلمنامه اشک عشق به فیلمتبدیل نشد اما یک کتاب خواندنی و پرفروش شد .!
معمولا فیلمنامه ها در ادبیات داستانی ما تاثیر چندانی ندارند و صرفابرای تولید یک اثر مستقل سینمایی نگاشته می شوند اما نویسنده دست به قلم گرفته و باتمام انرژی اش فیلمنامه اشک عشق را می نویسد و آن را کتاب می کند . همان طور که درمقدمه این کتاب ذکر شده ، نویسنده معتقد است که باید به فیلمنامه ها بها داد واگرچه فیلم نشوند حداقل کتاب شوند ومشتاقان این حرفه آنها را بخوانند و از خواندنشان لذت ببرند . اشک عشق با شروعخوبی آغاز می شود و گام به گام و تدریجی بدون اینکه خواننده خسته شود ، شخصیتها رابه ما معرفی می کند و خیلی ساده و روان وارد زندگی آنها می شویم . شاید بتوان گفتکه کتاب را به دو بخش تقسیم کرد : بخش اول : معرفی شخصیتها و بخش دوم : کشمکش بینآنها .اثر ، کار پر شخصیتی است اما نویسنده در مدت زمان کوتاهی که در اختیاردارد و در صفحات کمی شخصیت پردازی دقیق و درستی انجام می دهد .مثلا شخصیت مرضیه باآن که کوتاه است ولی در عین کوتاهی تاثیر خود را می گذارد و خواننده با او ارتباطخاصی برقرار می کند . بیماری اش ، وضعیت کنونی اش ، گذشته ی تلخ و دردناکش با حاجعزت و حتی آن مرگ ناگهانی همه را در تعلیق قرار می دهد . همه ی شخصیت ها حرفی برایگفتن دارند و بیهوده خلق نشده اند .بلکه همه آنان در پیشبرد قصه نقش دارند . کتاببا دقت و وسواس زیادی نوشته شده و حتی در نحوه بیان دیالوگها هم سنجیده عمل شده وهمه ی دیالوگها با شخصیتهایشان هم خوانی دارند . لیلی قصه تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد و خواننده خیلی راحت با او هم ذات پنداری می کند . علاقه ی او را باو دارد وبا او به چاره اندیشی می نشیند . پایان قصه واقعا تامل برانگیز و جذاب است ، طوریکه تا دقیقه نود نمی توان حدس زد که پایان ماجرا چه می شود . و نویسنده ی این کار_ به درستی قصه را روایت و هدایت می کند . شاید علت اصلی نام اشک عشق بر کتاب همبه جا بوده است . ن قصه برای عشقشان اشک ریخته اند و داغ آن را تا ابد با خودبه همراه دارند . مثلا (فخری ) _مادر حامی .هم عاشق بوده و مرد را دوست دارد وهمواره برایش اشک می ریزد هرچند سالهاس که او را رها کرده است . لیلی مدام اشک میریزد و طوفان عشقش را با آب دیده تسلی می دهد . شیدای قصه بسیار خوب پردازش شده وبه نحو احسن از او در قصه استفاده شده است .و او هم عشقی تلخ را به ما معرفی میکند ؛ عشقی که ثمره اش یک بیماری است که در جانش رخنه کرده و او را آزار می دهد .همه به نحوی تاوان عشق را پس داده اند و قربانی شده اند . قربانی واژه ای زیبا امادردناک به نام : عشق !
درباره این سایت